یک دنیای بهتر: اخیرا ما با دو توطئه تروریستی از جانب رژیم اسلامی در قبال نیروهای اپوزیسیون مواجه بودیم که باید به آن پرداخت. ١- مساله قرار دادن اسامی برخی از عناصر اپوزیسیون در لیست تحت تعقیب پلیس بین الملل٬ ٢- و دیگری مساله اعمال فشار و وادار کردن عناصری از سازمانها برای انجام اقدامات جنایتکارانه علیه سازمانهای خود. ارزیابی عمومی حزب از این توطئه ها چیست؟ توصیه های عمومی حزب کدام است؟
علی جوادی: این اقدامات گوشه ای از ارکان حاکمیت و یک رکن استراتژی رژیم اسلامی برای بقاء است. این رژیم بدون ترور و جنایت یک روز قادر به دوام نیست. این توطئه ها بخشی از عملکرد هر روزه اش است. از ابتدای حاکمیت اش تا روز شیرین سرنگونی اش به انواع و اقسام دسیسه ها و جنایت ها برای بقاء خود دست زده و خواهد زد. نتیجتا کاری خلاف عرفش انجام نداده است. ماهیت وجودی اش همین است. اما رژیم اسلامی یک رژیم در حال سقوط و احتضار است. زیر ضرب جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم قرار دارد و نتیجتا در دوران پایان عمرش باید انتظار داشت که این سری اقدامات خود را شدت بخشیده و به هر خس و خاشاکی متوسل شود. حزب اتحاد کمونیسم کارگری خواهان گسترده ترین تحرک نیروهای اپوزیسیون علیه این تشبثات رژیم اسلامی است. این توطئه های رژیم اسلامی را هم مانند بسیاری دیگر از توطئه های تاکنونی آن باید در هم کوبید. به چند سیاست عمومی در این راستا باید تاکید کرد :
تشدید فعالیت سیاسی علیه رژیم اسلامی اولین حلقه در خنثی کردن این توطئه هاست. راه مقابله ما در تعرض و بسیج سیاسی و سازماندهی گسترده ترین نیروی توده مردم در مقابله با رژیم اسلامی است. باید حلقه محاصره رژیم را تنگ تر کرد. باید بساط این اوباش آدمکش را در خارج از کشور جمع کرد. اشغال و تسخیر سفارتخانه های رژیم اسلامی یک گام عملی است که در دوره اخیر در استکهلم و هلند صورت گرفته است. باید این سیاست را همگانی کرد. برچیدن سفارتخانه ها و لانه های تروریستی رژیم اسلامی تمرکز رژیم را درهم میشکند. رژیمی که مراکزش زیر ضرب باشد تمرکز و توان اجرای توطئه های خود را از دست خواهد داد. در عین حال باید استانداردهای امنیتی در اپوزیسیون را در مقابله با رژیم اسلامی بالا برد. بنظر من تبادل اطلاعاتی میان نیروهای انقلابی و کمونیست و همکاری های عملی در خنثی کردن توطئه های رژیم اسلامی یک نیاز ضروری است .
یک دنیای بهتر: رژیم اسلامی اعلام کرده است که سازمانی بمنظور تعقیب قضایی اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد کرده است و قرار است عناصر و نیروهای بیشتری از اپوزیسیون را از طریق اینترپل تحت تعقیب قرار دهد. چه باید کرد؟
علی جوادی: این اقدام بخشی از تبانی رژیم اسلامی و پلیس بین المللی است. در این بند و بست ارتجاعی٬ اینترپل عملا به اهرم فشار رژیم اسلامی علیه اپوزیسیون تبدیل شده است. قرار داده شدن ١۲ تن از اعضا و دوستداران "حزب حکمتیست" و همچنین مدیر مسئول تلویزیون کانال یک٬ در لیست اینترپل اقدامی جنایتکارانه و تروریستی است. بجای آنکه تک تک سران و دست اندر کاران رژیم اسلامی بخاطر جنایت علیه مردم ایران در دادگاههای بین المللی تحت تعقیب قرار گیرند٬ حکم جلب آنها صادر شود٬ ما شاهدیم که عناصر اپوزیسیون تحت تعقیب پلیس اینترپل قرار گرفته اند. این هم گوشه ای از واقعیت این دنیای وارونه است. این ورق را باید برگرداند. این تعرض و تبانی ارتجاعی را باید در هم شکست .
ما در سالهای اخیر شاهد اقدامات بسیاری برای تحت تعقیب قرار دادن سران رژیم اسلامی در دادگاههای بین المللی بوده ایم. اسناد و مدارک و شواهد زنده بسیاری برای ارائه و بیان گوشه ای از تاریخ جنایات رژیم اسلامی علیه مردم٬ موجودند. اما هر بار دادگاههای بین المللی از قبول شکایتهای قربانیان رژیم اسلامی سر باز زده اند. این واقعیت بار دیگر نشاندهنده این حقیقت پایه ای است که دادگاهها و کل دستگاه قضایی در این کشورها علیرغم ادعاهای مبلغین سرمایه داری یک رکن حاکمیت طبقه حاکمه است. استقلالی از منافع و مصالح طبقه حاکمه ندارد.
برای خنثی کردن این اقدامات باید دول اروپایی و آمریکایی کشورهای اصلی در اینترپل را وادار به عقب نشینی کرد. باید با جلب گسترده ترین حمایتهای بین المللی٬ این دولتها را برای بند و بستشان با رژیم اسلامی تحت فشار قرار داد .
برخی از تبیین ها٬ اینترپل را عامل "فریب خورده" این بند و بست ها قلمداد میکند. این تعبیری ساده انگارانه از نقش و جایگاه پلیس بین المللی و رابطه این نهاد با دول تشکیل دهنده آن است. از هر سو که نگاه کنیم٬ اینترپل و دول غربی در این اعمال فشار علیه اپوزیسیون رژیم اسلامی سهیم اند. و اهرم اصلی ما باید در جهت خنثی کردن این تبانی و همکاری تروریستی باشد .
رژیم اسلامی در دور اول این تعرض خود با عکس العمل همه جانبه ای مواجه نشد. از این رو وقیحانه در پی گسترش دامنه این تعرض است. همانطور که اشاره کردید٬ دستگاهی برای تحت تعقیب قرار دادن عناصر شناخته شده اپوزیسیون برپا کرده است. ما همانطور که در اطلاعیه های قبلی خود در این زمینه اعلام کردیم باید این تعرض را در هم شکست. باید فضای سیاسی اپوزیسیون را ایمن کرد. نباید اجازه داد این اوباش بساط خودشان را امروز از طریق اینترپل در خارج از کشور پهن کنند .
یک دنیای بهتر: اخیرا "حزب کمونیست کارگری" پرده از یک طرح جنایتکارانه توسط وزارت اطلاعات علیه این حزب برداشته است. ارزیابی عمومی حزب از این اقدامات چیست؟ بعلاوه برای مقابله با این توطئه ها چه باید کرد؟
علی جوادی: از قرار یکی از کادرهای این حزب زیر فشار دستگاه اطلاعاتی رژیم اسلامی حاضر به پیشبرد "طرحی جنایتکارانه" علیه رهبری این حزب شده بود که خوشبختانه در نیمه راه از اجرای آن اجتناب شده است. دوست دارم همینجا خوشحالی خود را از خنثی شدن این توطئه جنایتکارانه علیه رهبری این حزب اعلام کنم. اما باید به چند مساله در این رابطه اشاره کرد :
این اقدام یک هشدار به کل اپوزیسیون و چهره های سرشناس آن است. درجه امنیت و حفاظت را باید بالا برد٬ بدون اینکه کوچکترین خللی در رابطه با جامعه ایجاد شود. چرا یک هدف جانبی این گونه تعرضات رژیم محدود کردن و از دسترس خارج کردن فعالین آزادیخواه و برابری طلب است. زندگی هر انسانی برای ما عزیز و گرامی است. نتیجتا از جان و زندگی تک تک فعالین سیاسی باید بیشترین مراقبت را انجام داد .
متاسفانه اطلاعیه صادر شده از جانب این حزب فاقد اطلاعات چندانی پیرامون چند و چون این "طرح جنایتکارانه" است. درسی و آموزشی برای فعالین کمونیست و انقلابی ندارد. چنین مسامحه ای مجاز نیست. مطلع کردن نیروهای متفاوت اپوزیسیون علیرغم هر انتقاد و یا دوری و نزدیکی سیاسی یک وظیفه و تعهد اخلاقی است. این حداقل انتظاری از یک حزب مسئول سیاسی است .
اما همانطور که اشاره کردم برای مقابله در درجه اول باید مبارزه علیه رژیم را تشدید کرد. راه حل ما در عین بالا بردن درجه هشیاری و امنیتی سیاسی٬ دامن زدن به یک تعرض سیاسی گسترده است .
یک دنیای بهتر: مساله دیگر چگونگی برخورد به افرادی است که تحت فشار رژیم اسلامی تن به همکاری و همدستی با رژیم داده اند؟ استانداردهای انقلابی و کمونیستی در این چهارچوب کدام است؟
علی جوادی: در درجه اول٬ در درجه دوم٬ و در درجه سوم باید رژیم اسلامی را مورد موآخذه قرار داد. رژیمی که انسانهای شریف و آزادیخواه را تحت انواع و اقسام فشار قرار میدهد٬ باید مورد تعرض سیاسی قرار بگیرد. ما کسانی را که زیر فشار روحی و روانی و جسمی تن به لو دادن اطلاعات سیاسی و یا اظهاراتی خلاف عقیده و باور عمومی خود میشوند٬ را مقصر نمیدانیم. رژیم اسلامی مقصر است. هر انسانی دارای مجموعه ای از سلسله عصبی است که درد ناشی از شکنجه را به مغز منتقل میکند. درجه مقاومت هر کس در مقابل شکنجه و فشار روحی متفاوت است. شکنجه یکی از شنیع ترین و ضد انسانی ترین روشها در پیشبرد اهداف سیاسی جریانات مرتجع و آدمکش است. انسانها متفاوتند. نمیتوان انتظار داشت که همگان در مقابل شکنجه های رژیم اسلامی به یک میزان و یا تا پای جان مقاومت کنند. تاکید میکنم: قربانیان مقصر نیستند. رژیم اسلامی مقصر است. این یک اصل انسانی و کمونیستی تخطی ناپذیر از نقطه نظر ماست .
اما در برخورد به کسانی که حاضر به همکاری در طرحهای تروریستی رژیم اسلامی در شرایط "دمکراسی" شده اند٬ باید به چند نکته اشاره کرد: ما در عین حالیکه انگشت اتهام را به طرف رژیم اسلامی میگیریم٬ در عین حال خواهان بالا بردن درجه مقاومت و هشیاری افراد در مقابله با توطئه های رژیم اسلامی هستیم. اصل اول این است که هر درجه و هرگونه تماس رژیم اسلامی را باید علنی کرد. باید تلاش کرد یک افشاگری همه جانبه علیه این گونه تماسها و فشارها را سازمان داد. تنها در این صورت است که میتوان رژیم را ناچار به عقب نشینی کرد. تعهد انقلابی و کمونیستی ایجاب میکند که هر گونه تماس رژیم اسلامی با هر فردی را بسرعت با مقامات حزب متبوع خود و جامعه مطرح کرده و یک افشاگری وسیع علیه آن سازمان داد. ورود به هر گونه پروسه "بحث" و "چانه زنی" با رژیم اسلامی به معنای ورود به یک منجلاب خطرناک است. اقدامی است که تحت هر شرایطی بدون قید و شرط باید از آن اجتناب کرد. هیچ اما و اگر و توجیهی قابل پذیریش نیست .
ببینید کسی که فکر کند میتواند با ادامه ارتباط با رژیم اسلامی این مساله را "حل" کند مرتکب یک خطای فاحش سیاسی شده است که میتواند عواقب غیر قابل جبرانی بدنبال داشته باشد. به لحاظ عملی تمام تجربیات تاکنونی نشان داده است که چنین روشهایی جز لگد مال شدن فرد هیچ نتیجه دیگری در انتها نداشته است. بعلاوه پرنسیپهای سیاسی و انقلابی ما حکم میکنند که چنین روشهایی تماما و عمیقا تقبیح شوند. رژیم اسلامی یک رژیم آدمکش است. این رژیم حتی بخش عمده کسانی را که در سالهای سیاه ۶۰ و ۶١ با آن در زندانها همکاری کردند٬ اعدام کرد. نتیجتا کودنانه ترین تصور آن است که فردی بپندارد که به تنهایی میتواند به "راه حلی" با رژیم آدمکشان اسلامی برسد. بعلاوه٬ بدتر از آن این است که کسی فکر کند میتواند به یک ذره از اراجیف ماموران رژیم اسلامی "اعتماد" کند. چنین خام خیالی ای بهیچوجه مجاز نیست٬ دارای عواقب مهلک سیاسی است. مقابله با رژیم و توطئه هایش یک مساله سیاسی - اجتماعی است. راه حل آنهم سیاسی و اجتماعی است. رژیم اسلامی باید بداند که هرگونه تماس اش با فعالین سیاسی بی ثمر خواهد بود و نه تنها منجر به نتیجه ای نخواهد شد بلکه با عکس العمل و افشاگری بیشتر و به ضررش تمام خواهد شد. این راه اصولی مقابله با تشبثات جنایتکارانه رژیم اسلامی است .
اما سیاست ما در قبال فرد خاطی چه باید باشد؟ به نظر من فردی که در این شرایط تن به همکاری با رژیم اسلامی میدهد مرتکب خطای غیر قابل توجیهی شده است. چنین اقدام و سیاستی باید عمیقا تقبیح شود. انضباط محکم تشکیلاتی و تعهد به اصول و پرنسیپهای سیاسی اولیه مبارزه کمونیستی حتی در کشورهای لیبرال غربی یک اصل پایه ای و تخطی ناپذیر فعالیت کمونیستی و انقلابی از جانب ماست. چنین موارد تخطی از دیسیپلین و تعهد انقلابی باید با اقدامات روشن انضباطی روبرو شود. اخراج و سلب عضویب شدیدترین اقدام انضباطی در حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. چنین فردی صلاحیت ادامه فعالیت کمونیستی و انقلابی اش را با این اقدام از خود سلب کرده است. اما اگر همکاری با رژیم اسلامی منتج به تبدیل شدن به "مهره ای" در پیشبرد یک طرح و "توطئه جنایتکارانه" شود٬ چنین اقدامی دیگر در حوزه قضایی بمثابه یک جرم قابل تعقیب و پیگیری است. *